*مشاوره همراز*
*در این وبلاگ با مقالات مشاوره ای . روانشناسی ومذهبی و ...آشنا می شوید*
|
مقدمه كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه را كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. البته كاربرد اصطلاح قصور و واماندگي در تحصيل مطلوبتر است. وقتي صحبت از افت تحصيلي ميشود، منظور تكرار پايه تحصيلي در يك دوره و ترك تحصيل پيش از پايان دوره است. به عبارت ديگر افت تحصيلي شامل جنبههاي مختلف شكست تحصيلي، چون غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيلي دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش و كيفيت نازل تحصيلات ميشود. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطح رضايتبخش به سطح نامطلوب است. افت تحصيلي يعني دانشآموز در هنگام تحصيل بعد از يك دوره موفقيت تحصيلي يا متوسط، بهتدريج ظرفيت يادگيري او كاهش يافته و يا تكرار پايه تحصيلي داشته باشد. بهطوركلي نمرات او نسبت به ماه قبل يا سالهاي قبل سير نزولي محسوس از خود نشان ميدهد. افت تحصيلي بهعنوان شاخص اتلاف آموزشي، از نظر مفهوم عام به هر گونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود. اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشي و شكست در اهداف آموزشي است و نا بساماني در فرآيند ياددهي - يادگيري را در برميگيرد. ناكاميهاي تحصيلي به شكل گريز از مدرسه، تجديدي، مردودي و ترك تحصيلي به منصه ظهور ميرسد. تاريخچه افت تحصيلي افت تحصيلي از دير باز مورد نظر سياستگذاران، برنامهريزان آموزشي، مسؤولان آموزشي و خانوادهها بوده و همگي از خسارات ناشي از افت تحصيلي دانشآموزان در جنبههاي مادي و انساني آن آگاهي داشتهاند. به نظر ميرسد افت تحصيلي به مفهوم عام آن از گذشته دور، حتي دوران باستان و از صدر اسلام در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيتهاي تحصيلي (آموزشي) در صدساله اخير در ايران و در چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، بهوجود آمده است. مباني روانشناختي افت تحصيلي 1- شرايط اجتماعي و اقتصادي: كودكاني كه والدين آنها از قدرت اقتصادي- اجتماعي پايينتري برخوردارند و خانوادههاي آنها با محروميتهاي اقتصادي مواجه ميباشند، افت تحصيلي بيشتري دارند. همچنين در هر جامعهاي كه ديكتاتوري، وحشت و ناامني حاكم باشد، كودكان دچار افت تحصيلي ميشوند. 2- شرايط آموزشي و امكانات مطلوب تحصيلي: در صورتي كه از حواس مختلف انسان براي يادگيري استفاده شود، مسلماً يادگيري راحتتر و عميقتر صورت ميگيرد و شرايط و امكانات آموزشي به تحقق اين امر كمك شاياني ميكند. عدم امكانات مطلوب تحصيلي و شرايط آموزشي معمولا عواملي هستند كه در ايجاد افت تحصيلي دخيل ميباشند. امكاناتي از قبيل مدرسه، كلاس، كتابهاي درسي مناسب و بهرهمندي از معلمان باسواد و كارآمد، همه از عواملياند كه از پيدايش افت تحصيلي پيشگيري ميكنند. 3- شرايط فيزيولوژيك يادگيرنده: معمولاً شرايط فيزيولوژيك دانشآموزان در مدارس ما مورد غفلت قرار ميگيرند، بعضيها دچار ضعف شنوايي هستند (حدود 2 درصد سخت شنوا هستند). بعضي ضعف بينايي دارند. مسئله ديگر گرسنگي كودكان است. تحقيقات نشان داده است دانشآموزاني كه از تغذيه مناسب برخوردارند، كمتر دچار افت تحصيلي ميشوند. 4- شرايط رواني - حركتي: مانند دانشآموزاني كه مبتلا به صرع ميباشند (حدود 2 درصد دانشآموزان مدارس ما صرع دارند.) يا دانشآموزاني كه دچار لكنت زبان هستند، از آنجا كه نميتوانند افكار خود را بازگو كنند، دائماً در فشار رواني، اضطراب و تنش به سر ميبرند. گروه ديگر دانشآموزاني هستند كه به فلج مغزي دچار هستند. اين قبيل كودكان لزوماً عقبمانده نيستند بلكه برخي از آنها تيزهوش نيز هستند و افت تحصيلي آنها به اين دليل است كه فاقد حركت هستند. 5- سازشنايافتگي رفتاري: كودكاني كه به ناسازگاري عاطفي مبتلا هستند، از نظر رفتاري با محيط سازش ندارند و از يك تعامل بين فردي به نحو مطلوب برخوردار نيستند. 99 درصد از اين كودكان در مدارس چون سازگاري با خود و محيط ندارند، افت تحصيلي بيشتري دارند. به طور كلي رفتارهايي از قبيل(بيش فعالي، بي توجهي، كمرويي، در خود فروماندگي و پرخاشگري همه تحت عنوان سازش نايافتگي رفتاري خوانده ميشوند و در ايجاد افت تحصيلي موثرند. 6-شرايط عاطفي و رواني: شايد بتوان گفت اين مورد در كشور ما عامل اصلي افت تحصيلي ميباشد. همواره سخن بر سر اين است كه ميان ظرفيت بالقوه كودكان و آنچه انجام ميدهند، فاصلهاي وجود دارد. امروزه روانشناسان معتقدند نبايد صرفاً به دنبال سنجش هوش كودكان بود بلكه بايد ظرفيت يادگيري آنها را به دست آورد، زيرا همواره ظرفيت يادگيري بچهها بسيار بيشتر از آن است كه ميآموزند. عمدهترين دلائل افت تحصيلي 1- عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه، هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارسائيهاي جسمي. 2- عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين، فقدان والدين يا والد. 3- علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس، ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پايين بودن نسبت معلم به دانشآموزان، كمبود معلم مجرب، آموزشديده و علاقهمند به تدريس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعليم. راه هاي كاهش افت تحصيلي افت تحصيلي موضوعي غير قابل حل نيست، اما حل آن هم يكباره و ناگهاني و با شيوههاي آني ميسر نيست. براي مقابله با اين پديده، به برنامهريزيهاي درازمدت و زيربنايي احتياج است. برنامههايي كه بر اساس واقعيتهاي اجتماعي باشند و ضمانت اجرايي به عنوان يكي از اصول برنامهريزي آموزشي را داشته باشند. الف) برنامههاي درازمدت يا بنيادي: اين برنامهها تدابير زيربنايي است كه يك سياست كلي را در نظام آموزشي ميطلبد. برخي از جزييات اين روشها عبارتند از: 1- تجديد نظر در نظام ارزشيابي. 2- كاهش تعداد دانشآموزان هر كلاس. 3- ارزيابي هوشي دانشآموزان قبل از دبستان. 4- فراهم كردن امكانات آموزش و پرورش.
ب) برنامههاي كوتاه مدت: جزئيات اين برنامهها به شرح زير است: 1- تهيه به موقع كتابهاي درسي و فراهم آوردن وسايل كمك آموزشي. 2- همكاري نزديك اولياء مدرسه و والدين. 3- ارزيابي عملكرد معلمان و تشويق معلمان كارآمد. 4- تقويت انگيزههاي دروني دانشآموزان. همچنين تغيير در نگرشهاي آموزشي معلمان، تغيير در سبكهاي مديريت مدارس، نوآوري در روشهاي تدريس، اصلاح فرآيند ياددهي- يادگيري و توجه به مشاركت مردمي ميتواند در كاهش مسائل آموزش و پرورش به ويژه افت تحصيلي مثمر ثمر باشد. بهرهگيري از مطالعات تطبيقي يعني استفاده از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه ميتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههاي زير را به كار بردهاند: 1- روشهاي موثر تدريس عرضه گرديد. 2- بازآموزي معلمين آغاز شد. 3- بين والدين و معلمين رابطه نزديكتر ايجاد شد. در كشور پاكستان بيشتر روي بازآموزيها تاكيد شده و بازآموزي معلمين را سرلوحه كار خود قرار دادهاند و معتقدند كه اين كار بايد شامل آموزش مهارتهاي تدريس، بازنگري محتواي دروس و آموزش مهارتهايي باشد كه انگيزه دانشآموزان را به درس و تحصيل بيشتر كند. همچنين براي كاهش افت تحصيلي علاوه بر راههاي درون سازماني به راههاي برون سازماني نيز نياز است. مثلا كاهش علائق افراد به تحصيلات به ويژ در پسران، به خاطر نبود بازار كار مناسب و شايسته براي دانشآموختگان است كه اين مهم عامل جدي در كاهش انگيزش تحصيلي در آنها ميشود، به طوري كه نابرابريهاي آموزشي در شهر و روستا و نيز نابرابريهاي جنسيتي (دختران در مقابل پسران) در تحصيلات عاليه كه در يك دهه اخير بر عكس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالي كشور ما رخ داده است، به دليل عدم تطابق نيازهاي بازار كار به تخصص فارغالتحصيلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست. خسارتهاي ناشي از افت تحصيلي 1- هزينههاي تحميلشده به دولت كه شامل: الف) اتلاف هزينههاي جاري اداره موسسات آموزشي توسط دولت. ب) اتلاف سرمايهگذاريهاي ثابت براي احداث و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي. 2- هزينههاي تحميلشده بر خانواده شامل: الف) اتلاف هزينههاي مستقيم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزينه لوازمالتحرير. ب) اتلاف هزينههاي حمل و نقل، ارتباطات براي رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه. 3- خسارتهاي وارده به دانشآموزان شكست خورده شامل: الف) هزينه فرصت از دست رفته بر اثر ديرتر راه يافتن به بازار كار. ب) خسارتهاي ديگري كه بر فرد وارد ميشود مثل هزينه واقعي سرخوردگي، احساس حقارت و بيكفايتي و خودپنداري منفي. به نظر ميرسد كه بعد رواني اجتماعي خسارتها كه به دانشآموز و خانواده او وارد ميشود، بهمراتب ضربات رواني جديتري نسبت به بعد مادي خانواده بر فرد تحميل ميكند و متأسفانه جبران زخمهاي شكست تحصيلي بهكندي انجام ميشود. عمدهترين دلائل افت تحصيلي 1- عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه و هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارساييهاي جسمي. 2- عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين. 3- علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس و ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان. بررسي علل پديده کم آموزي و افت تحصيلي در مدارس و راه هاي مقابله با آن ظاهراً اکثريت افراد ، هوش را يکي از عوامل بسيار مهم در امر موفقيت تحصيلي تلقي افت تحصیلی بزرگترین معضل نظام آموزشی کشور بر اساس گزارش یک نهاد نظارتی، "افت تحصیلی" به عنوان بزرگترین معضل نظام آموزشی کشور موجب کاهش سطح بندی علمی کشور، اتلاف عمر دانش آموزان و هدر رفت حدود به گزارش "الف"، یک نهاد نظارتی طی گزارش مفصلی به بررسی عوامل افت تحصیلی به عنوان معضل بزرگی نظام آموزشی کشور پرداخته و این عوامل را در دو قالب درونی و بیرونی مورد ارزیابی قرار داده است. در گزارش این نهاد نظارتی آمده است، افت تحصیلی در پایه های مختلف از مشکلات نظام آموزشی کشور است که در دراز مدت موجب پایین آمدن سطح علمی دانش آموزان و بازماندن آنان از تحصیلات عالیه و نیز کاهش سطح بندی علمی کشور می شود که عوامل برون سازمانی و درون سازمانی در ایجاد و اصلاح آن تاثیر گذار است. این نهاد نظارتی در بررسی عوامل برون سازمانی افت تحصیلی، به تفاوت استعداد همچنین موضوعاتی همچون شیوه نظام آموزشی، کیفیت و محتوای کتاب های درسی، تجهیزات آموزشی و کارگاهی، کیفیت و تراکم فضای آموزشی و نحوه رفتار معلمان و مربیان، از اهم عوامل درون سازمانی موثر در میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ذکر شده است. از سوی دیگر، وجود ساختمان های غیر استاندارد مدارس و نیازمند بازسازی اغلب بررسی ها نشان می دهد در سه سال تحصیلی منتهی به 83 -84 ، بابت مردود شدن دانش آموزان در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و اول متوسط حدود 36 هزار میلیارد ریال هزینه به نظام مالی آموزش و پرورشی تحمیل شده است. این نهاد نظارتی به اقدامات دولت در خصوص آموزش و پرورش به منظور جلوگیری از افت تحصیلی اشاره کرده و از کاهش قابل توجه تعداد مردودین و هزینه های آن خبر داده است. بنابراین گزارش، با اجرای طرح بهبود کیفیت آموزشی، انتخاب مدیر کارآمد برای مدارس روی آوردن بخشی از معلمان به مشاغل دوم و سوم به دلیل پایین بودن حقوق و مزایا نسبت به برخی دستگاههای دولتی (از جمله بانک ها، شرکت های دولتی، و ...)، به روز افزون نبودن اطلاعات آنان، نحوه ارزشیابی تحصیلی، بالا بودن ساعات آموزشی (40 ساعت در هفته) و در نتیجه عدم وقت کافی دانش آموز برای پرداختن به مطالعات و سایر نیازها، وجود دروس بر اساس گزارش، تغییراتی در نظام آموزش خصوصاً در نظام آموزشی متوسطه، گرچه از سویی منجر به برچیده شدن مردودی دانش آموزان شد، لیکن مشکلاتی همچون عدم تناسب امکانات با طرح و فقدان انعطاف پذیری لازم برای پاسخ گویی به علایق و پرورش استعدادهای متفاوت دانش آموزان را نیز در برداشت، ضمن اینکه از سال تحصیلی 78-79 با تغییر پایه اول متوسطه از ترمی واحدی به سالی واحدی، به دلایلی از جمله تعدد دروس تخصصی رشته های مختلف ناشی از عدم تعیین رشته در پایه سوم راهنمایی، بیشترین تعداد مردودی در کلیه استان های کشور مربوط به این پایه بوده است. بر اساس آمار موجود، در سال تحصیلی83-84 در پایه اول متوسطه استان یزد با 19 درصد کمترین و استان آذربایجان غربی با 34درصد بیشترین مردودی را داشته و در مقطع راهنمایی، شهر تهران با 3درصد کمترین و استان آذربایجان غربی با 12.5درصد دارای بیشترین مردودی بوده و در دوره ابتدایی، شهر تهران با 0.04 درصد کمترین و استان سیستان و بلوچستان با 10.9 درصد بیشترین مردودی را داشته است. همچنین در این سال آمار مردودی دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسط به ترتیب4.2 و 18درصد و 3، 11، 31 درصد بوده است . برنامه درسي نا متوازن ( روزي سنگين و روزي ديگر سبک ) همچنانکه گفتيم فعاليت مستمر مغز براي يادگيري در يک جلسه درسي نمي تواند از البته حد اکثر 30 دقيقه تمر کز ذهني در هر جلسه ( آنهم با طرح درس مناسب و متغير ) براي دانش آموزان راهنمايي و دبيرستان توصيه مي شود و براي دانش آموزان دبستاني و کودکستاني اين زمان بايد کمتر باشد ، يعني يک دانش آموز کودکستاني نمي تواند بيشتر از 5 دقيقه تمرکز ذهني داشته باشد و فعاليت هاي آموزشي براي وي در قالب فعاليتهاي حد اکثر 5 دقيقه اي تعريف مي شود . همچنانکه قبلا گفتيم براي رفع اين مشکل بايد جلسات درسي 50 يا 55 دقيقه و تنفس 15 و يا 20 دقيقه اجرا کنيم . حال فعاليت روزانه آموزشي بايد به چه نحو باشد ؟ در روز حداکثر چند جلسه درسي بايد برگزار شود ؟ دروسي که در يک روز در برنامه درسي گنجانده مي شود چه تنوعي بايد داشته باشند ؟ براي مثال برنامه يک روز درسي دانش آموز دبيرستاني در روز شنبه اين است : حسابان – فيزيک - شيمي و همان دانش آموز در روز يکشنبه اين برنامه را دارد: ورزش – ادبيات – تاريخ . شما در مورد اين برنامه چه قضاوتي داريد ؟ در يک روز دانش آموز با دروسي روبروست که نياز به تجزيه و تحليل و محاسبات سنگين دارد و در روز ديگر دروسي که به فعاليت هاي ذهني پيچيده احتياجي ندارد . از نظر برنامه نويسي درسي = روزي سنگين و روزي دیگرسبک . برنامه نويسان مدارس که امر تنظيم برنامه هفتگي مدارس را به عهده دارند ( و در اکثر موارد مدير مدرسه و يا يکي از معاونين اين وظيفه را متقبل شده است ) بجاي برنامه دانش آموز محور برنامه معلم محور را تنظیم مي کنند . روابط خاص با بعضي دبيران ، کمبود دبير و همکاري تعدادي از دبيران فقط در روزهاي خاص ، مشترک بودن دبيران در چند مدرسه و کنتاکت برنامه هاي مدارس باهم ، تدريس دبيران مطرح و نامي در آموزشگاههاي آزاد و عدم فرصت کافي در برخي روزها باعث اگر تعداد دبيران تمام وقتت در مدرسه اي بيشتر باشد اين مشکل کمتر خواهد شد .
دروس موجود در برنامه هفتگي را مي توانيم به سه بخش تقسيم کنيم : دروسي که به تجزيه و تحليل و محاسبات پيچيده ذهني احتياج دارند و به اصطلاح دروس سنگين ناميده مي شوند . رياضيات – هندسه – فيزيک و شيمي و . . .که نسبت به پايه و جنس و منطقه متفاوت مي باشد . مثلا در برخي از مناطق استان ما زبان خارجي و يا عربي نيز جزو اين گروه محاسبه مي شوند . دروسي که فعاليت محاسباتي و پيچيده لازم ندارند ولي بايد حافظه بکار گرفته شوند مثل تاريخ و جغرافي و ادبيات - مطالعات اجتماعي و . . . دسته سوم دروسي که فعاليت هاي جسمي و حرکتي لازم دارند مثل ورزش – دروس کارگاهي – هنر و . شما ممکن است در مدرسه خود نسبت به وضعيت تحصيلي دانش آموزان خود دروس را کم يا اضافه نماييد . در هروز درسي مي توان توزيع متعادلي را از انواع سه گانه دروس در برنامه پيش بيني و اجرا نمود تا بهره وري آموزش بيشتر شود . اکثر مديران سعي مي کنند تا موارد فوق را در برنامه لحاظ کنند و فقط در مواردي که مشکل کمبود دبير دارند مجبور به تخطي از متوازن بودن برنامه مي کنند که نتيجه نامطلوبي در روند يادگيري دانش آموزان دارد . روش هاي مقابله با افت تحصيلي كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه را كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. البته كاربرد اصطلاح قصور و واماندگي در تحصيل مطلوبتر است. وقتي صحبت از افت تحصيلي ميشود، منظور تكرار پايه تحصيلي در يك دوره و ترك تحصيل پيش از پايان دوره است. به عبارت ديگر افت تحصيلي شامل جنبههاي مختلف شكست تحصيلي، چون غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سالهاي تحصيلي دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش و كيفيت نازل تحصيلات ميشود. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطح رضايت بخش و سطح نامطلوب است. افت تحصيلي يعني دانشآموز در هنگام تحصيل بعد از يك دوره موفقيت تحصيلي يا متوسط، به تدريج ظرفيت يادگيري او كاهش يافته و يا تكرار پايه تحصيلي داشته باشد. به طور كلي نمرات او نسبت به ماه قبل يا سالهاي قبل سير نزولي محسوس از خود نشان ميدهد. افت تحصيلي به عنوان شاخص اتلاف آموزشي، از نظر مفهوم عام به هرگونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشي و شكست در اهداف آموزشي است. مباني روانشناختي * شرايط اجتماعي و اقتصادي: كودكاني كه والدين آنها از قدرت اقتصادي و اجتماعي پايينتري برخوردارند و خانوادههاي آنها با محروميتهاي اقتصادي مواجه ميباشند، افت تحصيلي بيشتري دارند. * شرايط آموزشي و امكانات مطلوب تحصيلي: در صورتي كه از حواس مختلف انسان براي اندازهگيري استفاده شود، مسلماً يادگيري راحتتر و عميقتر صورت ميگيرد و شرايط و امكانات آموزشي به تحقق اين امر كمك شاياني ميكند. نبود امكانات مطلوب تحصيلي و شرايط آموزشي معمولاً عواملي هستند كه در ايجاد افت تحصيلي مؤثرند. * شرايط فيزيولوژيك ياد گيرنده: معمولاً شرايط فيزيولوژيك دانشآموزان در مدارس ما مورد غفلت قرار ميگيرند. بعضيها دچار ضعف شنوايي هستند و بعضي ضعف بينايي دارند. مسأله ديگر گرسنگي كودكان است. تحقيقات نشان داده است دانشآموزاني كه از تغذيه مناسب برخوردارند، كمتر دچار افت تحصيلي ميشوند. * شرايط رواني و حركتي: مانند دانشآموزاني كه مبتلا به صرع هستند يا دانشآموزاني كه دچار لكنت زبانند نميتوانند افكار خود را بازگو كنند. دائماً در فشار رواني، اضطراب و تنش هستند. * سازش نايافتگي رفتاري: كودكاني كه به ناسازگاري عاطفي مبتلا هستند، از نظر رفتاري با محيط سازش ندارند و از يك تعامل بين فردي به نحو مطلوب برخوردار نيستند. اين كودكان در مدارس چون سازگاري با خود و محيط ندارند، افت تحصيلي بيشتري دارند. * شرايط عاطفي و رواني: شايد بتوان گفت اين مورد در كشور ما عامل اصلي افت تحصيلي است. همواره سخن بر سر اين است كه ميان ظرفيت بالقوه كودكان و آنچه انجام ميدهند، فاصلهاي وجود دارد. امروزه روانشناسان معتقدند نبايد صرفاً به دنبال سنجش هوش كودكان بود بلكه، بايد ظرفيت يادگيري آنها را به دست آورد، زيرا همواره ظرفيت يادگيري بچهها بسيار بيشتر از آن است كه ميآموزند. پديده افت تحصيلي و راه هاي جلوگيري از آن امروزه پس از سال ها بحث و جدل و نظريه پردازي درباره توسعه و شاخص هاي آن، صاحبنظران اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و فرهنگي، شاخصي به نام شاخص توسعه انساني را به عنوان معيار توسعه يافتگي مطرح کرده اند. توسعه انساني شامل 32 جدول و 200 شاخص مختلف است و مواردي نظير نرخ اميد به زندگي - نرخ با سوادي - دسترسي به آموزش و پرورش مناسب و متعالي - انگيزه افراد در فعاليت هاي مختلف از جمله تحصيل - فقر و فاصله طبقاتي و نظاير اين، جزو متغيرهايي هستند که در تبيين جايگاه توسعه انساني هر جامعه نقش مهمي دارند. محور همه اين متغيرها به نظر اکثر کارشناسان سه شاخص اصلي است که عبارتند از; بهداشت و سلا مت - علم و دانش و ميزان تحصيلا ت و درآمد سرانه (وضعيت اقتصادي) که سه ضلع شاخص توسعه انساني را تشکيل مي دهند. بنابراين براي بالا بردن کيفيت توسعه انساني در هر جامعه در حقيقت بايد بتوانيم هر يک از اين سه شاخص اصلي را به پيشرفت و بهبود بالا برسانيم. چنانچه ملا حظه مي شود آموزش و پرورش و به طور کلي ترويج و گسترش سواد در هر جامعه يکي از آن سه شاخص اصلي به حساب آمده است و طبيعي است که نحوه عملکرد آن در شکل گيري اين مثلث قدرت هر جامعه نقش اساسي را ايفا مي کند و عدم بهره وري آن نيز به همين صورت موجبات نقص و افت کمي و کيفي جامعه را فراهم مي آورد. پديده اي که هم اکنون در جامعه و آموزش و پرورش کنوني ما به عنوان يکي از معضلات اساسي مطرح شده است همانا افت محسوس کيفي و کمي در اين شاخص اساسي است. به عبارت بهتر يکي از اساسي ترين و اصولي ترين شاخصه توسعه انساني در جامعه ما دچار بيماري افت کمي و کيفي شده است که ريشه يابي و پيدا کردن راه درمان براي از بين بردن اين بيماري چالش فکري اکثر کارشناسان و متوليان امور شده است. به نظر مي رسد هر فردي که بخواهد در اين زمينه تحقيق و پژوهش کند ناگزير مي بايد اين مساله را مدنظر قرار دهد که يک پديده رايج در جامعه نمي تواند به تنهايي خود هم علت باشد و هم معلول. بلکه از آنجا که در مقدمه اين بحث هم عنوان شد، در توسعه يک جامعه عوامل متعددي نقش دارند و به اصطلا ح اين جريان يک سيستم و سازمان متشکل از اجزا و عواملي است که نقش و وظيفه معيني را برعهده دارند که در نهايت پويايي و عملکرد درست اين سيستم از اجزا و عناصر آن ناشي مي شود. طبيعي است نقص در هر يک از اين اجزا و عوامل جزيي موجب تاثير در روند عملکرد ساير موارد مي شود. در بحث افت تحصيلي که زمينه تحقق و پژوهش اين مقاله را نيز تشکيل مي دهد هم اين قانون کلي حکمفرماست. يعني پرداختن به پديده افت تحصيلي در اجتماع ما بدون در نظر گرفتن عوامل و شاخص هاي مرتبط با آن کاري بيهوده و بي نتيجه است و بدون در نظر گرفتن ويژگي ها و عدم شناخت و احاطه به خصوصيات و ويژگي هاي جامعه موجود اين دو دسته عوامل مربوط است به 1- متغيرهاي وابسته يعني آن دسته از متغيرهايي که هدف و زمينه مورد نظر ما هستند و تحقيق ما بر روي ارزيابي عملکرد آنهاست که همانا جامعه مورد آزمايش ما را تشکيل مي دهند و 2- متغيرهاي مستقل يعني متغير و عواملي که تاثير و تاثر آنها در جامعه آزمايش خود را نشان مي دهد. اصطلا حا اگر بخواهيم اين دسته بندي را در قالب پژوهش علمي و اجتماعي بيان کنيم به دو صورت الف: عوامل شخصي (دروني) ب) عوامل اجتماعي (بيروني) مطرح مي شود . الف) عوامل شخصي گفتيم که کار ما تحقيق بر روي افت تحصيلي در بين دانش آموزان و دانش آموختگان نظام آموزشي جامعه خودمان است. بنابراين جامعه دانش آموزان و دانش آموختگان و افرادي که در اين حيطه قرار دارند جامعه مورد تحقيق ما را تشکيل مي دهند. افت تحصيلي ممکن است به مسائل و خصوصيات شخصي اين افراد بستگي داشته باشد. يعني آن دسته از عوامل که از درون هر شخصي که خاص و ويژه اوست و ويژگي هايي نظير ويژگي جسمي - شخصيتي - فرهنگي - فکري - ايدئولوژيک و... يک فرد را شامل مي شود و هر کدام از اين مسائل و نقص در کارکرد و عملکرد آنها مي تواند به عنوان يک منشا اصلي براي عدم انگيزه کافي و در نهايت افت کيفي و کمي در تحصيل و کسب دانش يک فرد شود مسائلي از قبيل: 1- مسائل جسماني (نقص در ارگانيزم و اندام هاي دخيل در جريان يادگيري و آموزش) 2- مسائل رواني (شخصيت - تفکر - نگرش - بيماري هاي رواني و...) 3- ايدئولوژي (جهان بيني و نگرش هر فرد که برخاسته از مسائل مختلف و قضاوت هاي دروني وي است) 4- بيماري هاي جسماني (بينايي- شنوايي- اندام هاي حسي و حرکتي) 5- بهره گيري از عوامل ذاتي و ژنتيکي (هوش- استعداد- رغبت و...) 6- خانواده (پدر- مادر- خواهران و برادران- اطرافيان و ...) 7- آداب و رسوم و فرهنگ شخصي (نوع فرهنگ- تربيت- نگرش فرهنگي- رسوم جاري و آداب رايج که تا چه حد مترقي و سازنده است يا اينکه خرافي و محدود است) 8- امکانات و زمينه فعاليت (هزينه ها- تغذيه- پوشاک- مسکن و...) 9- انگيز
نظرات شما عزیزان:
|
|